اسلام و قرآن
|
|
Thursday, March 27, 2003
قرآن چگونه جمع آوری شد(قسمت اول) گرد آوری قرآن به شکل امروزی به تدريج و به دست افراد و گروه های مختلف صورت گرفته است. بسياری را عقيده بر آن است که كه جمع و ترتيب سورههاپس از وفات محمد براى نخستين بار به دست على سپسزيد بن ثابت و ديگرياران محمد انجام گرفت. نظر شيعه بر آن است که على نخستين كسى بود كه پس از وفات محمد به جمع قرآن مشغولگرديد. می گويند که او مدت شش ماه در منزل نشست و اين كار را به انجامرساند. ابن نديم گويد: اولين مصحفى كه گرد آورى شد مصحف على بود و اينمصحف نزد آل جعفر بود. سپس مىگويد: مصحفى را ديدم نزد ابو يعلى حمزهحسنى كه با خط على بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن علىآن را به ميراث گرفته بودند. محمد بن سيرين از عكرمه نقل مىكند: در ابتداىخلافت ابو بكر،على در خانه نشست و قرآن را جمع آورى كرد. گويد: از عكرمه پرسيدم: آيا ترتيب و نظم آن مانند ديگر مصاحف بود؟آيا رعايت ترتيب نزول درآن شده بود؟گفت:اگر جن و انس گرد آيند و بخواهند مانند على قرآن را گرد آورند،نخواهند توانست. ابن سيرين مىگويد:هر چه دنبال كردم تا بر آن مصحف دستيابم، ميسورم نگرديد. ابن جزى كلبى گويد: اگر مصحف على يافت مىشد،هر آينه در آن علم فراوان يافت مىگرديد. شيعان مدعی هستند که اين قرآن اکنون در دست امام زمان است و در اين قرآن از محمد و آل او به کرات ياد شده است . سليم بن قيس هلالى(متوفاى 90)كه از ياران خاص علی بود، از سلمان فارسى نقل می کند که موقعى كه على بىمهرى مردم رانسبتبه خود احساس كرد، در خانه نشست و از خانه بيرون نيامد تا آن كه قرآن راكاملآ جمع آورى كرد. پيش از جمع آورى حضرت،قرآن روى پارههاى كاغذ وتختههاى نازك شده و ورقها نوشته شده و به صورت پراكنده بود.على پس ازاتمام،طبق روايت يعقوبى آن را بار شترى كرده به مسجد آورد.در حالى كه مردمپيرامون ابو بكر گرد آمده بودند،به آنان گفت: بعد از مرگ پيامبر تا كنون بهجمع آورى قرآن مشغول بودم و در اين پارچه آن را فراهم كرده،تمام آن چه بر پيامبرنازل شده است جمع آوردهام.نبوده است آيهاى مگر آن كه پيامبر،خود بر منخوانده و تفسير و تاويل آن را به من آموخته است.مبادا فردا بگوييد:از آن غافلبودهايم. آن گاه يكى از سران گروه به پا خاست و با ديدن آن چه على عليه السلام در آننوشتهها فراهم كرده بود،بدو گفت:به آن چه آوردهاى نيازى نيست و آن چه نزد ماهست ما را كفايت مىكند.على عليه السلام گفت: ديگر هرگز آن را نخواهيد ديد. آن گاهداخل خانه خود شد و كسى آن را پس از آن نديد. اما پس از جنگ يمامه بسياری از حافظان قرآن کشته می شوند .تعداد کشته شدگان افرادی که قرآن را حفظ بودند حداقل 70 نفر ذکر شده است حتی در برخی کتب تاريخی اين تعداد را تا 400 نفر ذکر می کنند . پس از اين حادثه خطر نابودی گفته های محمد بطور جدی احساس می شد .و اين موضوع باعث شد تا خليفه وقت ابوبکر زيد بن ثابتخواست تا قرآن را جمع آورى كند.زيد مىگويد: ابو بكر مرا فرا خواند، و پس از مشاوره با عمر -كه در آن جا بود- گفت: بسيارى از قاريان و حافظان قرآن در حادثه يمامه كشته شدهاند و بيم آن مىرود كه در مواردديگر نيز گروهى ديگر كشته شوند و قسمت عمده قرآن را از بين برود.آن گاهجمع آورى قرآن را مطرح ساخت. گفتيم:چگونه مىخواهيد كارى كنيد كه محمد آن را انجام نداد؟گفتند: اين كار ضرورت دارد و بايد انجام شود.و آن اندازه سخنگفتند و به من اصرار ورزيدند تا آن را پذيرفتم.آن گاه ابو بكر به من گفت:مىبينم كهجوان عاقلى هستى و هرگز ما به تو انديشه ناروا نمىداريم.تو كاتب وحى رسولخدا بودى،اين كار را دنبال كن و به خوبى انجام ده. زيد به جمع آوری قرآن مشغول می گردد و در اين کار روش خاص خود را پی می گيرد و در اين کار از گروهی از ياران محمد کمک می گيرد اولين اقدام او اين بود که اعلام کرد :هر كس هر چه از قرآن نزد خود دارد،بياورد.يعقوبىمىگويد: وى گروهى مركب از 25 نفر را تشكيل داد و خود رياست آن گروه را برعهده گرفت.اين گروه هر روز در مسجد گردهم مىآمدند و افرادى كه آيه يا سورهاىاز قرآن در اختيار داشتند به اين گروه مراجعه مىكردند.اين گروه از هيچ كس،هيچچيز را به عنوان قرآن نمىپذيرفتند، مگر آن كه دو شاهد ارائه دهند كه آن چهآورده است جزء قرآن است.شاهد اول نسخه خطى، يعنى نوشتهاى كه حكايت ازوحى قرآنى داشته باشد. شاهد دوم شاهد حفظى،يعنى ديگران نيز شهادت دهندكه آن را از زبان محمد شنيده اند. نکته بسيار جالبی که در اينجا قابل ذکر است از خزيمة بن ثابت انصارى دو آيه آخر سوره برائت بدون شاهد پذيرفته شد، زيرا محمد شهادت او را به جاى شهادت دو نفر قرار داده بود! اما چرا شهادت خزيمه برابر شهادت دو نفر پذيرفته شده بود خود داستان جالبی دارد؟ محمد با يک عرب بر سر اسبی مشکل پيدا می کند و هر دو طرف مدعی بودند که آن اسب متعلق به او است اما خزيمة بن ثابت انصارى با ان که از ماجرا هيچ اطلاعی نداشت به دروغ به نفع محمد رای می دهد و محمد نيز برای اينکه دعوا را به نفع خود پايان دهد می گويد شهادت خزيمه برابر شهادت دو نفر ارزش دارد (هر جند می دانست که او به دروغ شهادت داده است )و بدين وسيله اسب آن عرب بيچاره را صاحب می شود و خزيمه نيز به ذو الشهادتين لقب می يابد . (اسد الغابة،ج 2،ص 114) زيد قرآن را جمع آوری کرد ولی هيچ نظمی به آن نداد و دست نوشته های خود را كه سورههاى قرآنى بر آننگاشته شده بود،پس از اتمام به ابوبكر داد .اين مجموعه پس از ابوبكر بهعمر انتقال يافت و پس از وفات وى نزد دخترش حفصه نگهدارى شد و هنگاميك سان كردن مصحفها،عثمان آن را به رعايت گرفت تا نسخههاى ديگر قرآن را باآن مقابل كند و سپس آن را به حفصه باز گردانيد.چون حفصه در گذشت،مروان كهاز جانب معاويه و الى مدينه بود،آن را از ورثه حفصه گرفت و از بين برد . پس از مرگ محمد علاوه بر زيد،عده ديگرى از بزرگان صحابه به جمع قرآن پرداختند.از جمله:عبد الله بن مسعود،ابى بن كعب،مقداد بن اسود،س الم مولى ابى حذيفه،معاذ بن جبل و ابو موسىاشعرى. گويند:نخستين كسى كه سورههاى قرآن را مرتب نمود،سالم مولى ابى حذيفه بود.وقتى قرآن جمع آورى و نوشته شد،آنگاه خود وهم فکرانش گرد هم آمدند و درباره نام آن به شور نشستند.برخى نام سفر راپيش نهاد كردند،سالم و ديگران آن را نپسنديدند،زيرا نام كتابهاى يهود است. سپس سالم عنوان مصحف را پيش نهاد كرد و گفت:همانند اين كتاب(صحيفههاىجمع شده) را در حبشه ديدم كه آن را مصحف مىگفتند.همه حاضران ناممصحف را براى صحيفههاى جمع شده پذيرفتند .(ادامه دارد ) ____________ منابع: الفهرست - طبقات ابن سعد،ج 2 - الاستيعاب در حاشيه الاصابة ج2- الاتقان- ابن جزي الكلبي- التسهيل لعلوم التنزيل ج1- التمهيدج 1 - محمد جواد بلاغى،آلاء الرحمان،ج 1 - تفسير برهان،ج 1 - تاريخ يعقوبى،ج 2 - السقيفة - فتح البارى،ج 7 - صحيح بخارى،ج 6 - مصاحف سجستانى- ابن اثير،الكامل في التاريخ، البرهان،ج13- تاريخ يعقوبى،ج 2 - الاتقان،ج 1 - الكشاف،ج 1 - تفسير طبرى،ج 5 Friday, March 14, 2003
قرآن و شيعه گلدزيهر اسلام شناس معروف پس از سالها مطالعه در مورد قرآن معتقد است که: "قرآن كامل خيلى بيشتر از قرآن فعلى بوده است". بطور مثال او اشاره می کند : سوره احزاب (73آيه ) در حالت اوليه خود به اندازه سوره بقره كـه 286 آيه داشته، و سوره نور (64آيه ) در آغاز بيش از يكصد آيه بوده، و سوره حجر (99آيه ) نيز نخست 190 آيه بوده است . او می نويسد که به تازگى(اوايل قرن بيستم) در كتابخانه بانكيپور هندوستان، نسخه اى از قرآن پيداشده و مشتمل بر سوره هايى مى باشد كه از قرآن عثمانى ساقط گرديده است يكى از آنها سوره نـورين است كه 41 آيه دارد . ديگرى سوره ای است كـه مشتمل بر هفت آيه بوده و سوره ولايت نام دارد . منابع او عبارتند از: كـتاب بيان السعادة فى مقامات العبادة نوشته سلطان محمد فرزند حيدر بيدختى گـنابادى است. و كـتـاب دوم , تـفـسـيـرى اسـت بـه نـام تفسير على بن ابراهيم بن هاشم قمى . و اين هم يک سوره ديگر که به عقيده عده ای از قران حذف شده است: " بسم اللّه ياايها الذين آمنوا آمنوا بالنورين انزلناهما يتلوان عليكم آياتى ويحذرانكم عذاب يوم عـظـيم بان الذين يوفون بعهداللّه ورسوله فى آيات لهم جنات النعيم. واصطفى من الملائكة والرسل وجـعـل مـن الـمـومـنـين اولئك فى خلقه يفعل اللّه مايشاء قد خسر الذين كانوا عن اياتى وحكمى مـعـروضـون .وان عليا من المتيقن ب يا ايها الرسول قدانزلنا اليك آيات بينات فيها من يتوفاه مومنا ومـن يتوليه من بعدك يظهرون ب ولقد آتيناك بك الحكم كالذين من قبلك من المرسلين .وجعلنا لـك مـنـهـم وصـيا لعلهم يرجعون .ان عليا قانتا بالليل ساجدا يحذر الاخرة ويرجو ثواب ربه .قل هل يـستوى الذين ظلموا وهم بعذابى يعلمون." معنی اش: "اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به دو نور ايمان بياوريد. آن دو را نازل كرديم كه آيات مان را بر شما بخوانند و شما را از عذاب روزى بزرگ برحذر دارند. آنان كه به عهد خدا و پيامبرش وفا مى كنند در آياتى برايشان بهشت هاى پُر نعمت است و برگزيده از فرشتگان و پيامبران و قرارداد از مومنان، آنان را در خلقش .خدا هرچه بخواهد مى كند. زيـان كردند آنها كه از آيات و حكم من دور گردانده شدند. و على از متقيان است براى پيامبر! ما به سوى تو آياتى روشن نازل كرديم كه در آن است هركس او را در حال ايمان دريابد و هركس ولايت او را بـپذيرد بعد از تو نمايان مى شوند به تو حكم داديم، همانند كسانى كه پيش از تو بودند از پـيـامـبـران. و قـرارداديم براى تو از ايشان جانشينى شايد بازگردند. همانا على در شب قنوت مى گرفت، سجده مى كرد از آخرت مى ترسيد و ثواب پروردگارش را اميدداشت. بگو! آيا مساويند آنها كه ظلم كردند درحالى كه به عذاب من آگاهى دارند.(يکی از کتابهايي که اين سوره در آن نوشته شده است کتاب دبستان المذاهب است ) اما اين هم نظر ابو علی جبايي در مورد قرآن : ابوعلى جبايى (متوفاى 235هـ ق ) معتقد بود که بسم الله الرحمن الرحيم جزء قرآن نبوده است و عثمان براى جداسازى سوره ها از هم در آغاز هر سوره بسم اللّه را ثبت كرد. و اما كلينى در كتاب حجت اصول كافى فصلی دارد با عنوان باب انه لميجمع القرآن كله الا الائمةللّه وانهم يـعـلـمـو نـ عـلـمه كله. در اين فصل او می نويسد که قرآن را هيچ كس جز امامان للّه جمع نكرده است. آنان به همه قرآن، علم و آشنايى كامل دارند. در همين فصل اين حديث آمده است: "ما ادعى احد من الناس انه جمع القران كله كما انزل ا كذاب، وما جمعه وحفظه كما نزله الله تعالى ا عـلـيـبـنـ ابـى طـالـب والائمة من بعده صلواتالله عليهم." به اين معنی که: "هيچ كس از مردم ادعا نمى كند قرآن را هـمـان طـور كـه نـازل شـده جمع نموده مگر دروغگو . و قرآن را همان گونه كه خداوند نازل فـرموده ـ جز على بن ابى طالب و پيشوايان بعد از او جمع آورى و حفظ نكرده اند." سيد جزايری در کتاب انوار نعمانيه می نويسد که در برخى روايات مى خوانيم كه آيه 172 سوره اعراف اين چنين بوده است : "الست بربكم /ومحمد نبيكم وعلي امامكم/ قالوا بلى". معنی اش:" آيا من پروردگار شما نيستم /و محمد پـيامبر شما و على امام شما نيست ؟/ گفتند: آرى!" اما آن دو جمله را حذف كردند، همچنان كه در آيات ديگر قرآن نيز دخل وتصرف كردند. آيه ای که به نقل بعضي شيعان جزئ قرآن بوده و حذف شده است : می گويند نام علی از آيه بلاغ و اکمال خذف شده است. عياشی از امام صادق نقل می کندجبرئيل در روز عرفات بر محمد فرود می آيد و می گويد اى محمد! خـداونـد بـه تـو سـلام مـى رسـاند و مى فرمايد: به امتت بگو: "اليوم اكملت لكم دينكم /بولاية على بن ابـى طـالـب /واتـمـمت عليكم نعمتى ورضيت لكم ادسلام دينا." معنی اش: "امروز دين شما را /با ولايت عـلـى بـن ابـى طـالـب / كـامل كردم و نعمت خودم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان ) شما پذيرفتم." اين مطلب را كـلـينى با سند متصل خود از امام باقر در حديث فرايض روايت مى كند: در قرآن منصوب به ابن مسعود اين آيه چنين آمده است: " يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك /ان عليا مولى المومنين, كه على سرپرست مومنان است / وان لمتفعل فما بلغت رسالتهب." وى مـى گويد: در زمان پيامبر آيه را به صورت فوق می خوانديم . Thursday, March 06, 2003
نظر عمر در باره قرآن در باره قرآن عمر شديداً به اين موضوع معتقد بود که قرآن به طور کامل جمع آوری نشده است. آياتی که به اعتقاد عمر در قرآن وجود داشته ولی در قرآن قرار نگرفت : 1)آيه رجم عمر اعتقاد داشت که در قرآنآيه رجم وجود داشته و اين آيه موقع جمع آورى قرآن از قلم افتاده است،لذا هموارهمىكوشيد درج آن را به صحابه بپذيراند.به طورى كه قبلا ذكر شد هنگام جمع قرآنبه وسيله زيد بن ثابت،عمر خواست نظر خود را به جمع بقبولاند و عبارت«الشيخو الشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله و الله عزيز حكيم،پير مرد و پير زنى اگرزنا كردند آنان را سنگ سار كنيد.عقوبتى است از جانب خدا و خدا عزيز و حكيماست»را به عنوان آيه در قرآن قرار دهد.به طور معمول از وى شاهد طلبيدند اونتوانستشاهد بياورد،لذا پذيرفته نشد،ولى عمر پيوسته در اين انديشه بود كه برمردم عرضه كند و به گمان خود حجت را بر مردم تمام كند.در آخرين روزهاىحيات خود، بالاى منبر تاكيد نمود:«اى مردم!مبادا روز قيامتبگوييد عمر به مانگفت.خدايا شاهد باش كه گفتم و عرضه كردم ولى كسى آن را نپذيرفت» . 2. آيه رغبت: عمر،اعتقاد داشت كه در قرآن آيهاى با اين نام وجود داشته وساقط شده است.او مىگفتيكى از آياتى كه در قرآن مىخوانديم اين آيه بود:«انلا ترغبوا عن آبائكم فانه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم» 3. آيه جهاد: عمر هم چنين اعتقاد داشت كه اين عبارت آيه قرآنى بوده و از قرآنساقط شده است:«ان جاهدوا كما جاهدتم اول مرة» . 4. آيه فراش: عمرهمواره اعتقاد داشت که آيه الولد للفراش و للعاهر الحج از آياتقرآنى بوده است 5. عدد حروف قرآن: عمر را می گفت که كه حروف قرآن 000/027/1است در صورتى كه عدد موجود بيش از 671/323 نيست.از وى روايتشده است:«قرآن داراى هزار هزار حرف و بيست و هفت هزار حرف است.هر كهقرآن را براى خدا و با صبر و حوصله بخواند،در مقابل هر حرف يك زوجه ازحور العين به او مىدهند» 6. عبد الله فرزند عمر چنين مىپنداشت كه بسيارى از آيههاى قرآن از ميان رفتهاست.او چنين مىگفت:«كسى از شما نگويد كه تمامى قرآن را فرا گرفتهام،از كجامىداند تمامى قرآن كدام است؟در صورتى كه بسيارى از قرآن از ميان رفته است بلكه بايد بگويد آن چه هست فرا گرفتهام» . نظر عايشه در مورد قرآن : 1) در قرانی كه عايشه قبول داشت، آيه ای وجود داشت که در ساير قرآن ها موجود نبود و آن آيه اين است :ان الله و ملائكته يصلون علىالنبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما و على الذين يصلون الصفوفالاولى».حميده دختر ابى يونس،خدمت گزار عايشه،مىگويد:«البته اين تا موقعىبود كه عثمان مصحفها را تغيير نداده بود» . 2)عايشه اعتقاد داشت که در قرآن آيهاى بوده است كه مقدار شير خوارگى را كهموجب حرمت(رضعات محرمه)مىشود تعيين مىكرد،ولى موقع اشتغال به دفنپيامبر صلى الله عليه و آله گوسفندى وارد اتاق وى شده است و صفحاتى را كه مشتمل بر آيهرضعات بود جويده و خورده است!آن آيه ابتدا چنين بود:«عشر رضعات يحرمن» ولى بعدا با آيه«خمس رضعات يحرمن»نسخ شد.عايشه گويد:«موقع وفاتپيامبر صلى الله عليه و آله اين دو آيه،جزء آيات قرآن تلاوت مىگرديد» . نظر ابو موسی اشعری در مورد قرآن: ابو موسى اشعرى، اعتقاد داشت که در قرآن سورهاى وجود داشته معادل سورهبرائت و سوره ديگرى معادل سورههاى«مسبحات»،كه اين سورهها از قرآن ساقطشده و از بين رفته است.او مىگويد:فعلا يكى از آيات سوره معادل برائت را بياددارم:«لو كان لابن آدم و اديان من مال لابتغى واديا ثالثا و لا يملا جوف ابن آدم الاالتراب». نظر ابي ابن کعب در مورد قرآن : ابى بن كعب يکی از بزرگترين صحابه ها اعتقاد داشت که سوره احزابكه فعلا داراى 73 آيه است،معادل سوره بقره بوده و حدود 286 آيه داشت».اينگفتار را به عايشه نيز تاييد کرده است .(عايشه از معدود حافظان کل قرآن در صدر اسلام بوده است ) نظر مالک ابن انس در مورد قرآن: مالك بن انس اعتقاد داشت كه بيش از يك چهارم از سوره برائتباقى نماندهاست.او مىگويد:«اين سوره هم آورد سوره بقره بوده و از اول آن،مقدار زيادىافتاده اس ت و بسم الله الرحمان الرحيم نيز جزء آيات ساقط شده است»در اين زمينهروايات بسيارى وجود دارد . تحريف قرآن به روايت مورخين 1. محيىالدين ابن عربى(متوفاى 638)،صاحب كتاب«فتوحات مكيه»است.او بر اين باوربوده كه قرآن ستخوش تحريف گرديده،چيزهايى از آن كم شده است.گويد:«اگرنبود افراد ضعيف دل كه زود مىلغزند و اعتقادشان متزلزل مىشود و حكمت چنينكارى را مجاز نمىشمرد هر آينه روشن مىكردم تمامى آن چه را كه از مصحفعثمان ساقط شده است...» . 2. كتاب السقيفة منسوب به سليم بن قيس 3. كتاب قرائات احمد بن محمد سيارى 4. تفسير ابى الجارود 5. تفسير منسوب به على بن ابراهيم 6. كتاب استغاثة على بن احمد كوفى 7. كتاب احتجاج طبرسى 8. تفسير منسوب به امام حسن عسكرى 9. كتاب«دبستان المذاهب»كه در قرن يازدهم هجرى در فاصله(1040-1065)نوشته شده است. 10. کتاب «الفرقان»،توسط نويسنده مصری بنام ،محمد محمد عبد اللطيف معروف به ابن الخطيب،از علماىمعروف مصر،نوشته شده است. نويسنده اين كتاب معتقد است علاوه بر تغييرات و تحريفاتى كه پيش از عثماندر قرآن رخ داده است پس از آن نيز،به دستحجاج در دوازده جاى قرآن تغييراتاساسى رخ داد و بر خلاف آن چه در زمان عثمان بوده،ثبتشده است.مثلامىگويد:در قصه نوح در سوره شعراء من المخرجين بود،و در قصه لوط منالمرجومين ولى حجاج آن را تغيير داد و من المرجومين را در قصه نوح آورد و منالمخرجين را در قصه لوط كه اكنون بر همين منوال است . 11. كتاب«منبع الحياة»(چاپ بغداد وبيروت) اثر سيدنعمت الله جزايرى(متوفاى 1112)که اين مساله را مورد بحث قرار داد و با دلايل چندى در صدد اثبات تحريفقرآن بر آمد 12. كتاب«فصل الخطاب» اثر حاجى نورى(متوفاى 1320) نکته : سيد جزايرى مىگويد: «روايات مستفيضه بلكه متواتره دلالتدارند كه قرآن دستخوش تحريف گرديده».اولين و عمدهترين روايتى را كه مورداستناد قرار مىدهد، كه از كتاب «احتجاج» نقل مىكند كه از امام علی پرسيده شد كه تناسب ميان صدر و ذيل اين آيهچيست و ان خفتم ان لاتقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاثو رباع (نساء 4:3) ،و اگر در اجراى عدالت درباره اموال يتيمان[كه نزد شما سپرده شده]بيمناكيد،پس هر چه از زنان كه شما را پسند افتاد،دو يا سه يا چهار به هم سرى اختيار كنيد». آن گاه حضرت فرموده باشند كه بيش از يك سوم قرآن از اين آيه افتاده است! يک نکته هميشه من را به فکر فرو می برد که چرا مسلمانان هميشه بشدت با هر آنچه که مخالف اعتقادات آنها باشد بطور قهرآميز برخورد می کنند و هر که بخواهد قرآن و ساير اعتقادات آنها را نقد کند او را با انگ های دشمنان اسلام و مزودوران بی دين و فاسد مذهب و... تهديد می کنند. و اگر فرد کمی در مورد نقد های خود جدی باشد و مسلمانان نتوانند جواب او را بدهند با نرور کردن و کشتن فرد منتقد ،نفد های او را با منطق خود جواب می دهند .اين موضوع از صدر اسلام رايج بوده است و هچنان ادامه دارد. ____________ منابع: صحيح بخارى-صحيح مسلم-مسند احمد-الدر المنثور-فتح البارى-تفسير ابن كثير- البرهان الاتقان -ميزان الاعتدال-منتخب كنز العمال |
02/2003 03/2003 04/2003 05/2003 06/2003 07/2003 08/2003 09/2003 11/2003 01/2004 07/2004 05/2005 04/2006 |