اسلام و قرآن
|
|
Thursday, March 06, 2003
نظر عمر در باره قرآن در باره قرآن عمر شديداً به اين موضوع معتقد بود که قرآن به طور کامل جمع آوری نشده است. آياتی که به اعتقاد عمر در قرآن وجود داشته ولی در قرآن قرار نگرفت : 1)آيه رجم عمر اعتقاد داشت که در قرآنآيه رجم وجود داشته و اين آيه موقع جمع آورى قرآن از قلم افتاده است،لذا هموارهمىكوشيد درج آن را به صحابه بپذيراند.به طورى كه قبلا ذكر شد هنگام جمع قرآنبه وسيله زيد بن ثابت،عمر خواست نظر خود را به جمع بقبولاند و عبارت«الشيخو الشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله و الله عزيز حكيم،پير مرد و پير زنى اگرزنا كردند آنان را سنگ سار كنيد.عقوبتى است از جانب خدا و خدا عزيز و حكيماست»را به عنوان آيه در قرآن قرار دهد.به طور معمول از وى شاهد طلبيدند اونتوانستشاهد بياورد،لذا پذيرفته نشد،ولى عمر پيوسته در اين انديشه بود كه برمردم عرضه كند و به گمان خود حجت را بر مردم تمام كند.در آخرين روزهاىحيات خود، بالاى منبر تاكيد نمود:«اى مردم!مبادا روز قيامتبگوييد عمر به مانگفت.خدايا شاهد باش كه گفتم و عرضه كردم ولى كسى آن را نپذيرفت» . 2. آيه رغبت: عمر،اعتقاد داشت كه در قرآن آيهاى با اين نام وجود داشته وساقط شده است.او مىگفتيكى از آياتى كه در قرآن مىخوانديم اين آيه بود:«انلا ترغبوا عن آبائكم فانه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم» 3. آيه جهاد: عمر هم چنين اعتقاد داشت كه اين عبارت آيه قرآنى بوده و از قرآنساقط شده است:«ان جاهدوا كما جاهدتم اول مرة» . 4. آيه فراش: عمرهمواره اعتقاد داشت که آيه الولد للفراش و للعاهر الحج از آياتقرآنى بوده است 5. عدد حروف قرآن: عمر را می گفت که كه حروف قرآن 000/027/1است در صورتى كه عدد موجود بيش از 671/323 نيست.از وى روايتشده است:«قرآن داراى هزار هزار حرف و بيست و هفت هزار حرف است.هر كهقرآن را براى خدا و با صبر و حوصله بخواند،در مقابل هر حرف يك زوجه ازحور العين به او مىدهند» 6. عبد الله فرزند عمر چنين مىپنداشت كه بسيارى از آيههاى قرآن از ميان رفتهاست.او چنين مىگفت:«كسى از شما نگويد كه تمامى قرآن را فرا گرفتهام،از كجامىداند تمامى قرآن كدام است؟در صورتى كه بسيارى از قرآن از ميان رفته است بلكه بايد بگويد آن چه هست فرا گرفتهام» . نظر عايشه در مورد قرآن : 1) در قرانی كه عايشه قبول داشت، آيه ای وجود داشت که در ساير قرآن ها موجود نبود و آن آيه اين است :ان الله و ملائكته يصلون علىالنبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما و على الذين يصلون الصفوفالاولى».حميده دختر ابى يونس،خدمت گزار عايشه،مىگويد:«البته اين تا موقعىبود كه عثمان مصحفها را تغيير نداده بود» . 2)عايشه اعتقاد داشت که در قرآن آيهاى بوده است كه مقدار شير خوارگى را كهموجب حرمت(رضعات محرمه)مىشود تعيين مىكرد،ولى موقع اشتغال به دفنپيامبر صلى الله عليه و آله گوسفندى وارد اتاق وى شده است و صفحاتى را كه مشتمل بر آيهرضعات بود جويده و خورده است!آن آيه ابتدا چنين بود:«عشر رضعات يحرمن» ولى بعدا با آيه«خمس رضعات يحرمن»نسخ شد.عايشه گويد:«موقع وفاتپيامبر صلى الله عليه و آله اين دو آيه،جزء آيات قرآن تلاوت مىگرديد» . نظر ابو موسی اشعری در مورد قرآن: ابو موسى اشعرى، اعتقاد داشت که در قرآن سورهاى وجود داشته معادل سورهبرائت و سوره ديگرى معادل سورههاى«مسبحات»،كه اين سورهها از قرآن ساقطشده و از بين رفته است.او مىگويد:فعلا يكى از آيات سوره معادل برائت را بياددارم:«لو كان لابن آدم و اديان من مال لابتغى واديا ثالثا و لا يملا جوف ابن آدم الاالتراب». نظر ابي ابن کعب در مورد قرآن : ابى بن كعب يکی از بزرگترين صحابه ها اعتقاد داشت که سوره احزابكه فعلا داراى 73 آيه است،معادل سوره بقره بوده و حدود 286 آيه داشت».اينگفتار را به عايشه نيز تاييد کرده است .(عايشه از معدود حافظان کل قرآن در صدر اسلام بوده است ) نظر مالک ابن انس در مورد قرآن: مالك بن انس اعتقاد داشت كه بيش از يك چهارم از سوره برائتباقى نماندهاست.او مىگويد:«اين سوره هم آورد سوره بقره بوده و از اول آن،مقدار زيادىافتاده اس ت و بسم الله الرحمان الرحيم نيز جزء آيات ساقط شده است»در اين زمينهروايات بسيارى وجود دارد . تحريف قرآن به روايت مورخين 1. محيىالدين ابن عربى(متوفاى 638)،صاحب كتاب«فتوحات مكيه»است.او بر اين باوربوده كه قرآن ستخوش تحريف گرديده،چيزهايى از آن كم شده است.گويد:«اگرنبود افراد ضعيف دل كه زود مىلغزند و اعتقادشان متزلزل مىشود و حكمت چنينكارى را مجاز نمىشمرد هر آينه روشن مىكردم تمامى آن چه را كه از مصحفعثمان ساقط شده است...» . 2. كتاب السقيفة منسوب به سليم بن قيس 3. كتاب قرائات احمد بن محمد سيارى 4. تفسير ابى الجارود 5. تفسير منسوب به على بن ابراهيم 6. كتاب استغاثة على بن احمد كوفى 7. كتاب احتجاج طبرسى 8. تفسير منسوب به امام حسن عسكرى 9. كتاب«دبستان المذاهب»كه در قرن يازدهم هجرى در فاصله(1040-1065)نوشته شده است. 10. کتاب «الفرقان»،توسط نويسنده مصری بنام ،محمد محمد عبد اللطيف معروف به ابن الخطيب،از علماىمعروف مصر،نوشته شده است. نويسنده اين كتاب معتقد است علاوه بر تغييرات و تحريفاتى كه پيش از عثماندر قرآن رخ داده است پس از آن نيز،به دستحجاج در دوازده جاى قرآن تغييراتاساسى رخ داد و بر خلاف آن چه در زمان عثمان بوده،ثبتشده است.مثلامىگويد:در قصه نوح در سوره شعراء من المخرجين بود،و در قصه لوط منالمرجومين ولى حجاج آن را تغيير داد و من المرجومين را در قصه نوح آورد و منالمخرجين را در قصه لوط كه اكنون بر همين منوال است . 11. كتاب«منبع الحياة»(چاپ بغداد وبيروت) اثر سيدنعمت الله جزايرى(متوفاى 1112)که اين مساله را مورد بحث قرار داد و با دلايل چندى در صدد اثبات تحريفقرآن بر آمد 12. كتاب«فصل الخطاب» اثر حاجى نورى(متوفاى 1320) نکته : سيد جزايرى مىگويد: «روايات مستفيضه بلكه متواتره دلالتدارند كه قرآن دستخوش تحريف گرديده».اولين و عمدهترين روايتى را كه مورداستناد قرار مىدهد، كه از كتاب «احتجاج» نقل مىكند كه از امام علی پرسيده شد كه تناسب ميان صدر و ذيل اين آيهچيست و ان خفتم ان لاتقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاثو رباع (نساء 4:3) ،و اگر در اجراى عدالت درباره اموال يتيمان[كه نزد شما سپرده شده]بيمناكيد،پس هر چه از زنان كه شما را پسند افتاد،دو يا سه يا چهار به هم سرى اختيار كنيد». آن گاه حضرت فرموده باشند كه بيش از يك سوم قرآن از اين آيه افتاده است! يک نکته هميشه من را به فکر فرو می برد که چرا مسلمانان هميشه بشدت با هر آنچه که مخالف اعتقادات آنها باشد بطور قهرآميز برخورد می کنند و هر که بخواهد قرآن و ساير اعتقادات آنها را نقد کند او را با انگ های دشمنان اسلام و مزودوران بی دين و فاسد مذهب و... تهديد می کنند. و اگر فرد کمی در مورد نقد های خود جدی باشد و مسلمانان نتوانند جواب او را بدهند با نرور کردن و کشتن فرد منتقد ،نفد های او را با منطق خود جواب می دهند .اين موضوع از صدر اسلام رايج بوده است و هچنان ادامه دارد. ____________ منابع: صحيح بخارى-صحيح مسلم-مسند احمد-الدر المنثور-فتح البارى-تفسير ابن كثير- البرهان الاتقان -ميزان الاعتدال-منتخب كنز العمال |
02/2003 03/2003 04/2003 05/2003 06/2003 07/2003 08/2003 09/2003 11/2003 01/2004 07/2004 05/2005 04/2006 |