اسلام و قرآن
|
|
Monday, February 24, 2003
بررسی يک افسانه شايد بيشتر از بيست مورد درقرآن ديده می شود که از محمد تقاضای معجزه می کردند و او از انجام آن سر باز می زد و در قرآن نيز موارد زيادی که اشاره به اين مورد دارد از جمله آيه های 90و91و92و93 سوره اسری و يا آيه 50 سوره انعام،آيه 188 سوره اعراف همگی دلالت بر عادی بودن محمد دارندو محمد برای اينکه از دست کسانی که از او تقاضای معجزه می کردند اين آيات را می خوانده ودر واقع او از انجام معجزه عاجز بوده است ولی بقول دشتی نويسنده کتاب 23 سال پس از مرگ محمد کارخانه معجزه سازی مسلمانان براه افتاد و انجام هر عملی را به او نسبت دادند تا جايي که حتی بسياری از مسلمانان نيز اکنون به بسياری از آنان با ديده ترديد می نگرند .مثلا می گويند ام اليمن از ادرار محمد می نوشد و محمد هم به او می گويد تا زنده است به شکم درد مبتلا نمی شود اين که در ادرار او چه بوده که باعث شفای ابدی فردی می شود از اسرار علم پزشکی است . و اينکه ادرار و مدفوع محمد و امامان بوی عطر می داده ويا هر کسی که به الت تناسلی او نگاه می کرده بلافاصله کور می شده (اخر کسی نيست بگويد به چه دليلی بايد کسی آلت تناسلی محمد را می ديده !!!) اما عجيب ترين معجزه ای که به او نسبت داده شده و همه مسلمانان هم آن را قبول دارند قضيه شق القمراست 1-تاريخ وقوع اين بنا به روايات اسلامی: از طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده كه گفتهاند اين داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد ولى علامه طباطبائى در تفسير الميزان در دو جا ذكر كرده كهاين ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد و در يكجاى آن از پارهاى روايات نقل كرده كه: اين داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنجسال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نيز اندكى بيش نبود. 2-چگونگى ماجرا : در روايات مختلفى كه در تواريخ شيعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالك و ديگران نقل شده گفتهاند: اين معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قريش مانندابو جهل و وليد بن مغيره و عاص بن وائل و ديگران انجام شد،بدينترتيب كه آنها در يكى از شبها كه تمامى ماه در آسمان بود بنزد محمد آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده اين ماه دو نيم شود!محمد می گويد بدانها گفت:اگر من اينكار را بكنم ايمان خواهيد آورد؟ گفتند:آرى،و او از خداى خود درخواست اين معجزه راكرد و ناگهان همگى ديدند كه ماه دو نيم شد بطورى كه كوهحرا را در ميان آن ديدند و سپس ماه به هم آمد و دو نيمه آن به همچسبيد و همانند اول گرديد،و رسول خدا دوبار فرمود: «اشهدوا،اشهدوا»يعنى گواه باشيد و بنگريد! مشركين كه اين منظره را ديدند می گويند «سحرنا محمد»محمد ما را جادو كرد،و ياآنكه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو كرد! برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو كرده مردم شهرهاىديگر را كه جادو نكرده!از آنها بپرسيد،و چون از مسافرانو مردم شهرهاى ديگر پرسيدند آنها نيز مشاهدات خود را در دو نيمشدن ماه بيان می کنند . واقعا من نمی دانم چه نقدی بر اين ماجرا بياورم کره ماه به دو نيم تقسيم شده و دوباره به جای خود بر می گردد .!!!!!!!!!! درسی که از اين داستان می گيرم اين است که اگر بخواهم دروغی بگويم انقدر بزرگ باشد که حتی خودم هم در شک بيافتم !!!! اما ببينيم علمای حوزه در توجيه اين چه می گويند : (( ما وقتى مسئله نبوت را پذيرفتيم و به«غيب»ايمان آورده ومعجزه را قبول كرديم ديگر جائى براى بحث و رد و ايراد و تاويلو توجيه باقى نمىماند،مگر با كدام جزيه و تحليل مادى مسئلهشكافتن سنگ سختبا ضربه چوب و بيرون آمدن دوازده چشمهآب گوارا قابل توجيه است ( اشاره به سوره اعراف-آيه 160)) ،و با كدام حساب ظاهرى حاضركردن تختبلقيس در يك چشم برهم زدن از صنعا بهبيت المقدس قابل درك و قبول است(سورهنمل-آيه 40)،و با كدام وسيلهاى-جز معجزه-ميتوان عصاى چوبى را به اژدهائى بزرگ«ثعبان مبين»تبديل نمود (سوره شعرا-آيه 32). ،و يا با زدن همان عصاى چوبين بدر يا ميتوان آنراشكافت،و دوازده شكاف در آن پديدار كرد، و لشكرى عظيمرا از آن دريا عبور داد. ( سوره بقره-آيه 50 و سوره طه-آيه 77 و سوره شعرا-آيه 63 و سورهدخان-آيه 24) اينها و امثال اينها معجزاتى است كه در قرآن كريم آمده وروايات صحيحه اثبات آنها را تضمين كرده كه از آنجمله استمعجزه معراج جسمانى و«شق القمر»و در برابر آنها نمىتوان باتئوريها و فرضيههائى علمی دستبتاويل و توجيهاين آيات و روايات زد،چنانچه برخى در گذشته و يا امروزمتاسفانه اينكار را كردهاند. و اساس اين توجيهات و تاويلات آن است كه ظاهرا اينانمعناى صحيح«نبوت»و«وحى»و ارتباط انبيا را با عالم غيب و حقيقت جهان هستى ندانسته و يا همه را خواستهاند با فكرمادى و عقل ناقص خود فهميده و تجزيه و تحليل كنند،و قدرتلا يزال و بى انتهاى آفريدگار جهان را از ياد بردهاند و در نتيجه بهچنين تاويلاتى دست زدهاند. ) البته برخی نيز اين داستان را بدين صورت نقل کر ده اند که که در اين معجزه ماه به دونيم شد و بگريبان محمد رفت و سپس نيمى از آستينراست و نيمى از آستين چپ وی خارج شد و دوباره بهآسمان رفت و بيكديگر چسبيد البته موضوع شق القمر مورد پذيرش شيعه و سنی می باشد و هر دو اين معجزه را قبول دارند !!! می خواستم در مورد اين داستان مطلبی بنويسم ولی فکر کردم که با نوشتن توضيح به شعور خوانندگان خود توهين کرده ام زيرا اين داستان واضحتر از آن است که من بخواهم مطلبی را به ان اضافه کنم . |
02/2003 03/2003 04/2003 05/2003 06/2003 07/2003 08/2003 09/2003 11/2003 01/2004 07/2004 05/2005 04/2006 |